باز هم ترانه های ناتمام
سر گردان میان هوای پر باد و باران دلم
چه می کند این پاییز با دلم!
عجب حال و هوای عاشقانه ایست
این روزهای خنک پاییزی
نسیمی که زیر پوست صبح من می رقصد
هر چند صبح تنهایی ست
و آفتاب کوچک ظهرهایش
با تمام نبودنت
دلتنگی غروب غمناکش
و سکوت دلگیر شب هایی که:
جای خالی تو را در آغوش جستجو میکند
و این پاییز چه می کند با دل من!
یاد بارانی که روی پوست من و تو نم زد
و ما گفتیم عشق را زیر باران دیدیم
من به پاییز بودن تمام سال عادت کرده ام!
اما به ندیدن تو...
:: موضوعات مرتبط:
دلنوشته ,
,
:: برچسبها:
اتاق تنهایی ,
کلبه تنهایی ,
خودم خاص ,
خاص ,
فقط خودم ,
تنهایی ,
تنهای تنها ,
تنها ,
سنگیـن ,
مغــرور ,
تنهاتر ,
ترانه های ناتمام ,
هوای عاشقانه ,
صبح تنهایی ,
غروب غمناک ,
سکوت دلگیر شب ها ,
دل من ,
عشق زیر باران ,
ندیدن تو ,
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5